نوشته شده توسط : نعیمه

دخترک رفت و ولی

زیر لب این را میگفت...

»»او یقینا پی معشوق خودش می آید««

پسرک ماندو ولی

روی لبش زمزمه بود...

»»مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد««

سالها هست که پوسیده ام آرام آرام

عشق قربانی مظلوم غروراست هنوز

جسم من تجزیه شد ساده ولی

ذراتم همه اندیشه کنان غرق این پندارند

این جدایی بخدا رابطه باسیب نداشت!!!!



:: برچسب‌ها: شعرنو , شعراز ابوذرنوذری , شعرعاشقانه , عاشقانه , دلبر , عاشقی ,
:: بازدید از این مطلب : 1190
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 26 تير 1393 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد